جدول جو
جدول جو

معنی هک کردن - جستجوی لغت در جدول جو

هک کردن
القرصنة
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به عربی
هک کردن
Hack
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هک کردن
pirater
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هک کردن
破解
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به چینی
هک کردن
hackerare
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هک کردن
hackear
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هک کردن
włamać się
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
هک کردن
взломать
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به روسی
هک کردن
зламати
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هک کردن
hacken
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
هک کردن
hacken
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
هک کردن
हैक करना
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به هندی
هک کردن
ハッキングする
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هک کردن
হ্যাক করা
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
هک کردن
hacklemek
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هک کردن
해킹하다
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
هک کردن
hacki
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هک کردن
ہیک کرنا
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به اردو
هک کردن
แฮ็ก
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
هک کردن
meretas
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هک کردن
hackear
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هک کردن
לפרוץ
تصویری از هک کردن
تصویر هک کردن
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شک کردن
تصویر شک کردن
در امری شبهه و تردید پیدا کردن، به شک افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هو کردن
تصویر هو کردن
کسی را بد جلوه دادن و مایه آبروریزی او را فراهم ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هش کردن
تصویر هش کردن
بیدار کردن، هشیار کردن، بانگ صاحب حیوان چهارپا برای راندن او
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتک کردن
تصویر هتک کردن
پرده دری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ها کردن
تصویر ها کردن
گرم کردن دست یا هر چیز سرد به وسیله حرارت نفس
فرهنگ لغت هوشیار
رنگی یا نقطه مخالف رنگ وی بر آن پدید آوردن چرکین و بی رونق کردن آن رنگ نقطه ای از پارچه را بوسیله ای برنگ دیگر در آوردن و چرکین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شک کردن
تصویر شک کردن
تردید، ارتیاب، به شک افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
محو کردن ستردن، کندن، خراشاندن، سایاندن سودن ساییدن، تراشیدن محو کردن، کندن شکل یا نوشته بر فلز و مانند آن حکاکی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دور کردن کسی را بتدبیر دک کردن کسی را وی را ببهانه ای از مجلس یا محلی بیرون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سخت متلاشی کردن از هم پاشیدن: بعضی مارها با زهر خود آدم را آهک میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هج کردن
تصویر هج کردن
((~. کَ دَ))
راست کردن، برافراشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هاک کردن
تصویر هاک کردن
((کَ دَ))
گرم کردن دست یا هر چیز سر به وسیله حرارت نفس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دک کردن
تصویر دک کردن
((دَ. کَ دَ))
کسی را با ترفند از جایی راندن
فرهنگ فارسی معین